خلاصه : یه دخترشیطون ودیوونه به اسم رها شایان یه پسر شیطون به اسم رادوین رستگار هم کلاسی هایی که سایه هم دیگه رو با تیر میزنن رهابه شدت از رادوین متنفره و این تنفرباعث میشه که واسه اذیت کردنش نقشه های مختلفی بکشه البته این وسط رادوینم ساکت نمی شینه و هرکاری می کنه تاحرص رهارودربیاره این نقشه کشیدناواذیت کردناوحرص دادناباعث میشه که اتفاقای خنده داری بیفته…. همه چیز خوبه وزندگی به خوبی می گذره اما به دلیل یه سری ازمشکلات،رها مجبورمیشه ازخانواده اش جدابشه وتویه خ و نه دیگه زندگی کنه اماباورودش به خونه جدید …./ پایان جالبــــــــــــ !
به شدت پیشنهادی......
بخشی از رمان...!
بوی عطر خیلی خوبی تو هوا بخش شده بود بو عطر و دنبال کردم و رسیدم به پسر گودزیلا....باز این
کایان یونشی دختر نخست وزیر با یک توانایی ویژه به دنیا آمده است. به این دلیل “غیر طبیعی” تلقی شده و در کوهستان لین یون بزرگ شده است. زمانی که ۱۶ ساله شد، به جای خواهر کوچکترش با خاندان سلطنتی یِ ازدواج کرد. شایعات می گویند یومینگ یِ عجیب، سرد و بی رحم است. سرنوشت کایان یونشی چگونه خواهد بود.